سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
×

طنز؛ مکالمه گشت‌ انصار و گشت ارشاد

 

گشت ارشاد

طنز؛ مکالمه گشت‌ انصار و گشت‌ ارشاد

 

رضا ساکی در ایسنا نوشت:

چند روز دیگر در تهران یک مامور گشت‌ انصار به یک مامور گشت‌ ارشاد می‌رسد و بین آنها گفت‌وگویی درمی‌گیرد:- سلام خواهرم.- سلام خواهرم.

– خواهرم حجابت چقدر خوب است.

– ممنون خواهرم، من خودم از خواهران گشت‌ ارشاد نیروی‌ انتظامی هستم.

– بله می‌دانم خواهرم.

– شما از کجا هستید خواهرم.

– من از گشت انصار هستم خواهرم، خواستم بگویم ما هستیم، شما بروید خواهرم.

– نمی‌توانیم خواهرم، ماموریت داریم.

– پس اگر ماموریت دارید و می‌خواهید بمانید لطفا این‌قدر با برادران نیروی‌ انتظامی حرف نزنید، خوب نیست خواهری مثل شما با همکار نامحرم حرف بزند.

– من خودم به مردم تذکر می‌دهم بعد شما دارید به من تذکر می‌دهید خواهرم؟

– الآن تذکر می‌دهم بعد ممکن است بخواهم با من بیایید خواهرم.

– من ستوان نیروی‌ انتظامی هستم خواهرم.

– باشد، دلیل نمی‌شود که. سرهنگ هم که باشی می‌آیی خواهرم. در ضمن از کرم‌های صورت بی‌بو استفاده کن خواهرم.

– شما بوی کرم را فهمیدی خواهرم.

– بله خواهرم. من بوی ریمل را هم تشخیص می‌دهم خواهرم. کرم که سهل است.

 

گشت ارشاد

 

چند روز دیگر در تهران یک مامور گشت‌ انصار از یک مامور گشت‌ ارشاد کمک می‌خواهد و بین آنها گفت‌وگویی درمی‌گیرد:- سلام داداش.

– بنده سرگرد هستم.

– سلام داداش سرگرد.

– علیکم.

– می‌شه لطف کنید ون‌تون رو در اختیار ما بگذارید؟

– نه‌خیر، ون نیروی‌ انتظامی متعلق به نیروست، مجوز این کار رو ندارم. اصلا مگه خودتون ون ندارید؟

– چرا داریم اما پر شده.

– شرمنده نمی‌تونم.

– واقعا دوره‌زمونه عوض شده ولی.

– چطور؟

– قبلا وقتی به پایین‌دستی دستور می‌دادی سریع انجام می‌شد اما الان ما باید منت شما را بکشیم. به هر حال یه روز هم شما ممکنه باتوم بخوای.

باقی بقای‌تان!

 

 

این مطلب مفید بود ؟
بدمتوسطخوبخیلی خوبعالی
( تعداد رای دهنده 11, میانگین امتیاز: 3,73 از 5)
Loading...